با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dependant

dɪˈpendənt dɪˈpendənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dependants
  • صفت تفضیلی:

    more dependant
  • صفت عالی:

    most dependant

معنی

noun
وابسته، تابع، نان‌خور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dependant

  1. noun A person who relies on another person for support (especially financial support)
    Synonyms: dependent
  2. adjective Addicted to a drug
    Synonyms: dependent, drug-addicted, hooked, qualified, strung-out

لغات هم‌خانواده dependant

ارجاع به لغت dependant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dependant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dependant

لغات نزدیک dependant

پیشنهاد بهبود معانی