آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Elemental

ˌeləˈmentl ˌeləˈmentl

معنی elemental | جمله با elemental

noun adjective

عنصری ،وابسته به جسم بسیط ،خالص ،اصلی ،مقدماتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Hunger and sex are two elemental drives.

گرسنگی و میل جنسی دو رانه‌ی بنیادی می‌باشند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد elemental

  1. adjective of or being an irreducible element
  1. adjective forming an essential element, as arising from the basic structure of an individual

ارجاع به لغت elemental

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elemental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/elemental

لغات نزدیک elemental

پیشنهاد بهبود معانی