آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ بهمن ۱۴۰۳

    Essential

    ɪˈsenʃl ɪˈsenʃl

    صفت تفضیلی:

    more essential

    صفت عالی:

    most essential

    معنی essential | جمله با essential

    adjective B1

    ضروری، واجب، لازم

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    Is health essential to happiness?

    آیا برای خوشبختی سلامتی ضروری است؟

    Having a driver's licence is essential.

    داشتن گواهینامه‌ی رانندگی ضروری است.

    adjective

    اصلی، اساسی، ذاتی، بنیادی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    the essential qualities of a good leader

    ویژگی‌های اساسی یک رهبر خوب

    Patience is an essential attribute for a teacher.

    شکیبایی ویژگی اصلی معلم است.

    noun countable

    اساس، شالوده، پایه، لازمه، (در جمع) اصول، مبانی، ضروریات

    the essentials of physics

    مبانی فیزیک

    The essential of a healthy lifestyle includes exercise and a balanced diet.

    ورزش و رژیم غذایی متعادل لازمه‌ی سبک زندگی سالم هستند.

    adjective

    پزشکی با علت نامشخص (بیماری و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    Understanding the root cause of an essential disease can help researchers develop more effective treatments.

    درک علت اصلی بیماری با علت نامشخص می‌تواند به محققان کمک کند تا درمان‌های موثرتری را توسعه دهند.

    The doctors were unable to determine the cause of the patient's essential disease.

    پزشکان نتوانستند علت بیماری با علت نامشخص بیمار را تعیین کنند.

    adjective

    اسانسی، مربوط به اسانس

    essential oils

    روغن‌های اسانسی

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد essential

    1. adjective important, vital
      Synonyms:
      necessary needed vital required indispensable crucial fundamental main imperative principal chief requisite prerequisite wanted foremost leading cardinal needful constitutive right-hand necessitous capital
      Antonyms:
      unimportant inessential nonessential secondary minor subsidiary accessory auxiliary
    1. adjective basic, fundamental
      Synonyms:
      fundamental key main primary principal elemental elementary absolute complete ideal perfect intrinsic inherent innate inborn deep-seated underlying primitive basal cardinal material substratal quintessential constitutional congenital connate inbred nitty-gritty nub meat and potatoes name of the game cold
      Antonyms:
      secondary minor atypical
    1. noun necessity, basic
      Synonyms:
      requirement must need sine qua non requisite fundamental element principle condition bottom line essence heart guts substance ABC's nuts and bolts basics vital part rudiment meat and potatoes stuff nitty-gritty groceries brass tacks part and parcel name of the game fire and ice where one's at
      Antonyms:
      nonessential accessory auxiliary subsidiary trivia throwaway

    لغات هم‌خانواده essential

    • noun
      essence
    • adjective
      essential
    • adverb
      essentially

    سوال‌های رایج essential

    صفت تفضیلی essential چی میشه؟

    صفت تفضیلی essential در زبان انگلیسی more essential است.

    صفت عالی essential چی میشه؟

    صفت عالی essential در زبان انگلیسی most essential است.

    ارجاع به لغت essential

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «essential» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/essential

    لغات نزدیک essential

    • - essence
    • - essene
    • - essential
    • - essential oil
    • - essentialism
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.