آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Principal

ˈprɪnsəpl ˈprɪnsəpl

شکل جمع:

principals

معنی principal | جمله با principal

adjective B1

عمده، اصلی، مهم، مطلب مهم

his principal source of income

منبع اصلی درآمد او

our principal problem

مسئله‌ی عمده‌ی ما

noun countable

رئیس، مدیر مدرسه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Hejazi was the principal of our school.

حجازی رئیس مدرسه‌ی ما بود.

noun countable

مجرم اصلی

noun countable

سرمایه اصلی

principal plus interest

اصل مبلغ به اضافه‌ی بهره

noun countable

اصل، مایه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد principal

  1. noun person in charge of organization, often an educational one
  1. noun original amount of property either owned or owed
    Synonyms:
    money assets capital capital funds
    Antonyms:

سوال‌های رایج principal

شکل جمع principal چی میشه؟

شکل جمع principal در زبان انگلیسی principals است.

ارجاع به لغت principal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «principal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/principal

لغات نزدیک principal

پیشنهاد بهبود معانی