فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Crowning

ˈkraʊnɪŋ ˈkraʊnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    crowned
  • شکل سوم:

    crowned
  • سوم شخص مفرد:

    crowns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    بهترین، عالی‌ترین، مهم‌ترین، بزرگترین، بالاترین
    • - the crowning achievement of her career
    • - بزرگترین دستاورد حرفه‌ی او
    • - Walking on the moon was his crowning glory.
    • - بزرگترین افتخاری که کسب کرده راه رفتن روی ماه است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد crowning

  1. adjective climactic
    Synonyms: consummate, culminating, excellent, final, paramount, principal, sovereign, supreme, ultimate

ارجاع به لغت crowning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crowning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crowning

لغات نزدیک crowning

پیشنهاد بهبود معانی