گذشتهی ساده:
crownedشکل سوم:
crownedسومشخص مفرد:
crownsبهترین، عالیترین، مهمترین، بزرگترین، بالاترین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the crowning achievement of her career
بزرگترین دستاورد حرفهی او
Walking on the moon was his crowning glory.
بزرگترین افتخاری که کسب کرده راه رفتن روی ماه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crowning» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crowning