آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ تیر ۱۴۰۴

    Final

    ˈfaɪnl ˈfaɪnl

    شکل جمع:

    finals

    صفت تفضیلی:

    more final

    صفت عالی:

    most final

    معنی final | جمله با final

    adjective A2

    آخرین، پایانی، نهایی، غایی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    the book's final chapter

    فصل آخر کتاب

    the final cause

    علت غایی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The company was heading toward its final decline.

    شرکت به‌سوی افول آشکار خود در حرکت بود.

    All sales are final.

    اجناس فروخته‌شده پس گرفته نمی‌شود.

    adjective

    فرجامین، آخرین، واپسین، باز پسین، پسین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    My mother's final illness lasted ten days.

    واپسین بیماری مادرم ده روز طول کشید.

    on his final day of stay in London

    در واپسین روز اقامتش در لندن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the final decree

    حکم فرجامین

    adjective

    حقوق فرجام‌ناپذیر، غیرقابل استیناف، بی‌چون‌وچرا، برگشت‌ناپذیر، بی‌برو و برگرد

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The court's decision is final.

    حکم دادگاه فرجام‌ناپذیر (قطعی) است.

    adjective

    قطعی، قاطع

    Their defeat was final.

    شکست آن‌ها قطعی بود.

    noun countable

    ورزش (مسابقه) فینال، دور نهایی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    Our team will play in the finals.

    تیم ما در دوره‌ی پایانی شرکت خواهد کرد.

    the final round of the match

    دور پایانی مسابقه

    noun countable

    هر چیز پایانی (مثلاً امتحانات)

    She passed the final.

    او در آزمون پایانی قبول شد.

    the final examinations

    امتحانات نهایی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    When are your finals?

    امتحانات نهایی شما کی هستند؟

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد final

    1. adjective ending, last
      Synonyms:
      end last closing finishing terminal concluding ultimate eventual latest latter terminating crowning hindmost lag last-minute supreme
      Antonyms:
      beginning first starting opening commencing
    1. adjective conclusive, definitive
      Synonyms:
      decided definite decisive absolute settled finished determinate determinative incontrovertible irrefutable unanswerable irrevocable unappealable
      Antonyms:
      temporary inconclusive interim continuing persistent introductory

    لغات هم‌خانواده final

    • noun
      final, semifinal, finalist, semifinalist, finale, finality, finalization
    • adjective
      final
    • verb - transitive
      finalize
    • adverb
      finally

    سوال‌های رایج final

    شکل جمع final چی میشه؟

    شکل جمع final در زبان انگلیسی finals است.

    صفت تفضیلی final چی میشه؟

    صفت تفضیلی final در زبان انگلیسی more final است.

    صفت عالی final چی میشه؟

    صفت عالی final در زبان انگلیسی most final است.

    معنی final به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «final» در زبان فارسی به «نهایی» یا «آخرین» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «final» به مفهومی اشاره دارد که در پایان یک فرآیند، دوره یا رویداد قرار گرفته است و معمولاً نشان‌دهنده تصمیم، نتیجه یا مرحله‌ای قطعی و غیرقابل تغییر است. این واژه در حوزه‌های مختلف از جمله تحصیلات، ورزش، کسب‌وکار و پروژه‌های کاری کاربرد گسترده دارد و اهمیت آن به دلیل مشخص کردن پایان یک چرخه یا روند است.

    در آموزش و تحصیل، «final» معمولاً به امتحانات پایانی گفته می‌شود که ارزیابی کلی دانش و مهارت‌های دانش‌آموز یا دانشجو را در یک دوره آموزشی مشخص می‌کند. این امتحانات معمولاً سهم بزرگی در نمره‌گذاری نهایی دارند و نتیجه آن‌ها تأثیر مستقیمی بر موفقیت یا عدم موفقیت فرد خواهد داشت. بنابراین، اهمیت مرحله «final» در این زمینه بسیار بالا است و اغلب با استرس و تلاش زیاد همراه است.

    در زمینه‌های ورزشی، مسابقات «final» به دیدار نهایی اشاره دارد که تیم‌ها یا ورزشکاران پس از طی مراحل مقدماتی برای کسب عنوان قهرمانی یا رتبه برتر با یکدیگر رقابت می‌کنند. این مسابقه‌ها معمولاً اوج هیجان، رقابت و تمرکز است و اهمیت ویژه‌ای برای شرکت‌کنندگان و تماشاگران دارد. پیروزی در مرحله نهایی معمولاً به معنای کسب افتخار و جایزه مهمی است که سال‌ها تلاش و تمرین را به ثمر می‌رساند.

    همچنین در حوزه کسب‌وکار و مدیریت پروژه، «final» به مرحله یا نسخه نهایی یک محصول، گزارش یا قرارداد گفته می‌شود که پس از اصلاحات و بازبینی‌های متعدد آماده ارائه یا اجرا است. این مرحله نشان‌دهنده پایان فرآیند توسعه و آغاز مرحله اجرا یا عرضه به بازار است. دقت و کیفیت در رسیدن به نسخه نهایی اهمیت زیادی دارد زیرا تأثیر مستقیم بر موفقیت نهایی پروژه خواهد داشت.

    «final» نمادی از پایان، قطعی بودن و تثبیت تصمیمات است که با خود حس اتمام، تکمیل و گاهی شروعی جدید را به همراه دارد. این مفهوم در زبان و فرهنگ‌های مختلف نیز جایگاه ویژه‌ای دارد، زیرا تعیین پایان یک مرحله به انسان‌ها امکان می‌دهد تا ارزیابی کنند، بیاموزند و برای مراحل بعدی برنامه‌ریزی کنند.

    ارجاع به لغت final

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «final» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/final

    لغات نزدیک final

    • - finable
    • - finagle
    • - final
    • - final draft
    • - final report
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.