آخر، آخری، عقبتر، دومی، این یک، اخیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the latter stages of this process
مراحل پایانی این فرایند
The second volume deals with latter events.
جلد دوم با رویدادهای اخیر سر و کار دارد.
the latter part of the year
بخش پایانی سال
She wrote these poems in the latter part of her life.
او این اشعار را در ایام آخر عمرش نوشت.
Hassan and Hossein are twins, but the latter is shorter than the former.
حسن و حسین دوقلو هستند؛ ولی دومی از اولی کوتاهتر است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «latter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/latter