آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Second

    ˈseknd səˈkɑːnd ˈsekənd sɪˈkɒnd

    گذشته‌ی ساده:

    seconded

    شکل سوم:

    seconded

    سوم‌شخص مفرد:

    seconds

    وجه وصفی حال:

    seconding

    شکل جمع:

    seconds

    معنی second | جمله با second

    noun adjective adverb uncountable A1

    دوم، دومین، یک دوم، یک قسمت از دو قسمت

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    ...and second, this house is expensive too.

    ...و ثانیاً این خانه گران هم است.

    As a painter he is second to none.

    از نظر نقاشی رودست ندارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    second-hand information

    اطلاعات دست دوم

    My horse came in second.

    اسب من (در مسابقه) دوم شد.

    Shah Abbas, the Second

    شاه‌عباس دوم

    He drove off in second.

    او با دنده‌ی دوم راند و رفت.

    every second day

    یک روز درمیان

    his father's second wife

    زن دوم پدرش

    the second year of my stay in San Diego

    دومین سال اقامت من در سان دیگو

    I like the second one better.

    من دومی را بیشتر دوست دارم.

    noun countable

    ثانیه، لحظه، آن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    It exploded in a second.

    در یک آن منفجر شد.

    In seconds the building went up in flames.

    چند لحظه‌ای نپایید که ساختمان شعله‌ور شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Can I see your book for just a second ?

    آیا می‌توانم کتاب شما را فقط برای یک لحظه ببینم؟

    we were not free of moochers even for a second

    یک دم نشد که بی سر خر زندگی کنیم

    in less than ten seconds

    در کمتر از ده ثانیه

    a thousand meters per second

    هزار متر در هر ثانیه

    one hour, five minutes, and 25 seconds

    یک ساعت و پنج دقیقه و 25 ثانیه

    verb - transitive

    کمک کردن، یاری کردن، مساعدت کردن، حمایت کردن

    He moved to adjourn the meeting and I seconded his motion.

    او پیشنهاد ختم جلسه را کرد و من پیشنهاد او را تأیید کردم.

    He warmly seconded his daughter's efforts toward an education.

    به‌گرمی تلاش‌های دخترش در مسیر تحصیل را تشویق کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    In this effort he was seconded by the other members of the family.

    سایر اعضای خانواده او را در این تلاش یاری کردند.

    noun plural

    پرس دوم غذا، بشقاب دوم، دور دوم غذا یا نوشیدنی

    He finished his plate and asked for seconds.

    بشقاب خود را تمام کرد و درخواست خوراک دوباره کرد.

    Is there any seconds, mam?

    یک کمی دیگه هم می‌خوام، خانم.

    noun plural

    دست دوم

    Some of the articles here are seconds.

    برخی از کالاهای اینجا درجه دو هستند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد second

    1. adjective next; subordinate
      Synonyms:
      following next other additional extra lower secondary subsequent succeeding further inferior lesser another supporting duplicate repeated reproduction alternative twin double place runner-up next in order unimportant
    1. noun shortest interval of time
      Synonyms:
      moment instant sec jiffy flash wink shake split second nothing flat bat of an eye twinkling
    1. noun support; duplicate
      Synonyms:
      supporter backer helper assistant double reproduction twin exponent proponent runner-up placer
    1. verb support, advance a suggestion
      Synonyms:
      aid assist back encourage promote approve endorse further advance back up uphold go along with give moral support stand by forward

    Collocations

    at second hand

    به‌طور غیرمستقیم، از دست دوم

    second-hand

    غیرمستقیم، دست دوم

    Idioms

    second to none

    از همه بهتر

    سوال‌های رایج second

    گذشته‌ی ساده second چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده second در زبان انگلیسی seconded است.

    شکل سوم second چی میشه؟

    شکل سوم second در زبان انگلیسی seconded است.

    شکل جمع second چی میشه؟

    شکل جمع second در زبان انگلیسی seconds است.

    وجه وصفی حال second چی میشه؟

    وجه وصفی حال second در زبان انگلیسی seconding است.

    سوم‌شخص مفرد second چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد second در زبان انگلیسی seconds است.

    ارجاع به لغت second

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «second» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/second

    لغات نزدیک second

    • - secobarbital
    • - seconal
    • - second
    • - second banana
    • - second base
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.