فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Another

əˈnʌðər əˈnʌðə

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective determiner pronoun A2

یکی دیگر، دیگری

Please have another apple.

بفرمایید یک سیب دیگر میل کنید.

He smoked another cigarette.

او سیگار دیگری کشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He is another one of those charlatans.

او یکی دیگر از آن کلاه‌بردارها است.

adjective determiner pronoun A2

دیگر، متفاوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

in another place

در جایی دیگر

at another time

در وقتی دیگر

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a person of another race

شخصی از نژاد دیگر

Advice is one thing, but threatening is quite another.

نصیحت یک چیز است؛ ولی تهدید کاملاً متفاوت است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد another

  1. noun other person
    Synonyms:
    someone else a different person one more addition something else
  1. preposition, determiner additional, different
    Synonyms:
    other added more new further a separate different a distinct else one more fresh farther some other that

Collocations

one after another

پی در پی، یکی پس از دیگری

many a (or an or another)

(پیش از اسم مفرد می‌آید و برابر است با: many) بسیاری، چه‌بسا، چندین

raise a number by the power of another number

(ریاضی) عددی را به توان معینی رساندن

Idioms

one way or another

به هرطریقی‌شده، هرجورشده، هرطورشده

one good turn deserves another

کار نیک را باید با کار نیک جبران کرد.

با کسانی که به تو نیکی کرده‌اند نیکی کن

one after another

یکی پس از دیگری، پشت سر هم

cap one thing with another

چیزی را بر تارک چیز دیگری گذاشتن، چیزی را روی چیز دیگری قرار دادن

to batten on (or upon) another person

از کس دیگری سوء استفاده کردن، به کسی بند شدن، از نام و نفوذ کس دیگری بهره‌گیری کردن

Idioms بیشتر

another bite at the cherry (or a second bite at the cherry)

(انگلیس - عامیانه) یک فرصت دیگر

dance to another tune

هرروز به سازی رقصیدن، به ساز دیگری رقصیدن

in another's shoes

در مقام یا موقعیت شخصی دیگر، به جای کسی دیگر

tell me another!

(عامیانه) حرفت را باور نمی‌کنم!، دست از این حرف‌ها بردار!

ارجاع به لغت another

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «another» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/another

لغات نزدیک another

پیشنهاد بهبود معانی