آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ شهریور ۱۴۰۴

    Other

    ˈʌðər ˈʌðə

    معنی other | جمله با other

    adjective A1

    غیر، مغایر، دیگر

    apples and other fruits

    سیب و میوه‌های دیگر

    other men

    مردان دیگر

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Mehri and Julie and three other girls

    مهری و جولی و سه دختر دیگر

    I bought two other books.

    دو کتاب دیگر خریدم.

    He had a book in one hand and a gun in the other.

    در یک دست کتاب داشت و در دست دیگر یک هفت‌تیر.

    adjective

    متفاوت، نوع دیگر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    adjective

    پیشین، سابق

    adjective

    دیگری

    One (of them) sat down and the other went out of the room.

    یکی (از آن‌ها) نشست و دیگری از اتاق بیرون رفت.

    They died one after the other.

    آن‌ها یکی پس از دیگری مردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Each loved the other.

    هریک دیگری را دوست داشت.

    adjective

    بیگانه، عجیب و غریب

    noun

    به غیر از

    He had no other clothes than those he was wearing.

    لباسی به غیر از آنچه برتن کرده بود نداشت.

    noun

    بقیه، دیگران

    Some factories survived and others went into bankruptcy.

    برخی کارخانه‌ها دوام آوردند و بقیه ورشکست شدند.

    Two of the bicycles were new but the others were old.

    دوتا از دوچرخه‌ها نو بودند؛ ولی بقیه کهنه بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Some came and others went.

    برخی آمدند و دیگران رفتند.

    noun

    نقطه‌ی مقابل

    Hate is the other of love.

    نفرت نقطه‌ی مقابل عشق است.

    pronoun

    (برای اشاره به دومین چیز یا شخص) دیگر

    adverb

    جز، به جز، مگر

    All parts of the house other than the windows were in good condition.

    همه‌ی بخش‌های خانه به‌جز پنجره‌ها در وضع خوبی بودند.

    You won't be able to sell it other than by reducing the price.

    نمی‌توانی آن را بفروشی، مگر با کم‌کردن قیمت.

    adverb

    طور دیگر، روش دیگر، نوع دیگر

    in this manner and no other

    بدین روش و نه روشی دیگر

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد other

    1. adjective additional, added
      Synonyms:
      extra more another further new alternative supplementary auxiliary spare fresh farther else
      Antonyms:
      related included
    1. adjective different
      Synonyms:
      unlike distinct separate unalike dissimilar diverse distant opposite unequal variant divergent unrelated otherwise contrasting disparate
      Antonyms:
      same similar coinciding

    Collocations

    every other day

    یک روز در میان

    Idioms

    of all others

    بالاتر از همه، مافوق دیگران، بیشتر از همه

    سوال‌های رایج other

    معنی other به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «other» در زبان فارسی به «دیگر» یا «سایر» ترجمه می‌شود.

    این واژه یکی از پرکاربردترین کلمات زبان انگلیسی است که در حوزه‌های مختلف گفتار و نوشتار نقش مهمی ایفا می‌کند. «Other» می‌تواند به عنوان صفت، ضمیر یا حتی اسم در جمله ظاهر شود و بر چیزی یا کسی غیر از مورد مورد نظر دلالت داشته باشد. همین انعطاف‌پذیری باعث شده است که این واژه در مکالمات روزمره، متون ادبی، علمی و حتی رسمی بسیار رایج باشد.

    به‌عنوان یک صفت، «other» معمولاً برای اشاره به فرد یا چیزی متفاوت از آنچه قبلاً ذکر شده یا شناخته شده است به‌کار می‌رود. برای نمونه در جمله‌ی ?Do you have any other questions به‌وضوح دیده می‌شود که منظور گوینده پرسیدن درباره‌ی پرسش‌های اضافی و متفاوت از پرسش‌های قبلی است. در این نقش، «other» بر تمایز یا تفاوت تأکید می‌کند و ذهن مخاطب را به سمت گزینه‌های جایگزین یا اضافی می‌برد.

    به‌عنوان ضمیر، «other» اغلب در معنای «دیگران» یا «چیزهای دیگر» ظاهر می‌شود. برای مثال، در جمله‌ی Some students arrived early, others came later، واژه‌ی «others» جایگزین اسم می‌شود و به دانشجویانی غیر از گروه اول اشاره می‌کند. این کاربرد به متن اختصار و روانی می‌بخشد، زیرا نیاز به تکرار اسم را از بین می‌برد. در این حالت، «other» همزمان کارکرد معنایی و دستوری بسیار مهمی پیدا می‌کند.

    همچنین، «other» می‌تواند در ساختارهای ترکیبی نقش کلیدی داشته باشد. عباراتی چون each other (یکدیگر)، the other (آن یکی)، یا every other (هر یک در میان) نشان می‌دهند که چگونه این واژه توانایی ترکیب با ضمایر یا حروف تعریف را دارد و مفاهیم پیچیده‌تری را می‌سازد. این تنوع در کاربرد موجب می‌شود که یادگیری و درک «other» برای زبان‌آموزان اهمیت زیادی داشته باشد، زیرا بدون آن بیان بسیاری از مفاهیم ارتباطی ناقص می‌ماند.

    در سطحی گسترده‌تر، «other» بار فرهنگی و فلسفی هم دارد. در مباحث نظری، به‌ویژه در فلسفه و علوم اجتماعی، مفهوم «دیگری» یا the Other به‌عنوان یک اصطلاح تخصصی به کار می‌رود تا به فرد یا گروهی که متفاوت از «خود» یا گروه اصلی تلقی می‌شود اشاره کند. این نشان می‌دهد که یک واژه‌ی به ظاهر ساده چگونه می‌تواند به حوزه‌های پیچیده‌ی معناشناسی و نظریه‌پردازی نیز راه یابد و در تحلیل‌های مربوط به هویت، تفاوت و جامعه نقش مهمی ایفا کند.

    ارجاع به لغت other

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «other» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/other

    لغات نزدیک other

    • - otec
    • - othello
    • - other
    • - other fish to fry
    • - other side of the argument
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    log on loki long-distance long opening hours longtime merci merciful metrical mildly missy needless newsstand nexus nighttime nighty-night میلیونر قورباغه موذن ایتالیا ضامن ضمانت ضمانت کردن ضمانت‌نامه تضمین تضمین کردن رضایت‌نامه عزم عزیمت عزیمت کردن متملق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.