گذشتهی ساده:
sparedشکل سوم:
sparedسومشخص مفرد:
sparesوجه وصفی حال:
sparingشکل جمع:
sparesصفت تفضیلی:
more spareصفت عالی:
most spareیدک، یدکی، ذخیره، اضافه
during my spare time
در هنگام فراغت من
spare cash
پول اضافی
a spare bedroom
اتاق خواب اضافی
spare parts
قطعات (یا ابزار) یدکی
a spare tire
تایر زاپاس
کم، ناچیز، صرفهجو، مقتصد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a spare meal
غذای کم
a spare diet
رژیم غذایی کمکالری یا کمقوت
لاغر، نحیف، نازک
Siamak is spare of build.
سیامک اندام کشیدهای دارد.
a tall, spare women
یک زن بلند قامت و لاغر
چشم پوشیدن از، بخشیدن
Can you spare me a few minutes of your time?
میتوانی چند دقیقه وقت خودت را به من بدهی؟
Cut all of the trees, but spare that apple tree.
همهی درختها را ببر؛ ولی آن درخت سیب را دست نزن.
please spare me the gruesome details!
لطفاً از ذکر جزئیات فجیع خودداری کن!
They killed the men but spared the women and children.
مردان را کشتند؛ ولی درمورد زنان و کودکان گذشت کردند.
دریغ داشتن، مضایقه کردن
Nothing is spared to make you comfortable.
برای راحتی شما از هیچکاری فروگذار نشده است.
در ذخیره نگه داشتن، برای یدکی نگه داشتن
(R.Burns) some will spend and some will spare.
برخی خرج میکنند و برخی میاندوزند.
اضافه بودن
That rug will cover the floor with a meter to spare.
آن فرش کف (اتاق) را میپوشاند و یک متر هم زیاد میآید.
We caught the train with a few minutes to spare.
به قطار رسیدیم و چند دقیقه هم اضافه آوردیم.
مازاد (چیزی)، چیز زیادی، اضافه، بیش از نیاز
قطعهی یدکی، ابزار یدکی
(انگلیس - عامیانه) ناراحت شدن، آزرده شدن، عصبانی شدن، کفری شدن
spare no pains (in doing something)
(برای انجام دادن کاری) از هیچ چیز مضایقه نکردن، کم نگذاشتن، کوتاهی نکردن، دریغ نکردن
برای احتراز از شرمنده کردن کسی از او تعریف نکردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spare» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spare