آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Spare

    sper speə

    گذشته‌ی ساده:

    spared

    شکل سوم:

    spared

    سوم‌شخص مفرد:

    spares

    وجه وصفی حال:

    sparing

    شکل جمع:

    spares

    صفت تفضیلی:

    more spare

    صفت عالی:

    most spare

    معنی spare | جمله با spare

    noun adjective countable B1

    یدک، یدکی، ذخیره، اضافه

    during my spare time

    در هنگام فراغت من

    spare cash

    پول اضافی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a spare bedroom

    اتاق خواب اضافی

    spare parts

    قطعات (یا ابزار) یدکی

    a spare tire

    تایر زاپاس

    adjective

    کم، ناچیز، صرفه‌جو، مقتصد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    a spare meal

    غذای کم

    a spare diet

    رژیم غذایی کم‌کالری یا کم‌قوت

    adjective

    لاغر، نحیف، نازک

    Siamak is spare of build.

    سیامک اندام کشیده‌ای دارد.

    a tall, spare women

    یک زن بلند قامت و لاغر

    verb - transitive

    چشم پوشیدن از، بخشیدن

    Can you spare me a few minutes of your time?

    می‌توانی چند دقیقه وقت خودت را به من بدهی؟

    Cut all of the trees, but spare that apple tree.

    همه‌ی درخت‌ها را ببر؛ ولی آن درخت سیب را دست نزن.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    please spare me the gruesome details!

    لطفاً از ذکر جزئیات فجیع خودداری کن!

    They killed the men but spared the women and children.

    مردان را کشتند؛ ولی درمورد زنان و کودکان گذشت کردند.

    verb - transitive

    دریغ داشتن، مضایقه کردن

    Nothing is spared to make you comfortable.

    برای راحتی شما از هیچ‌کاری فرو‌گذار نشده است.

    verb - transitive

    در ذخیره نگه داشتن، برای یدکی نگه داشتن

    (R.Burns) some will spend and some will spare.

    برخی خرج می‌کنند و برخی می‌اندوزند.

    verb - intransitive

    اضافه بودن

    That rug will cover the floor with a meter to spare.

    آن فرش کف (اتاق) را می‌پوشاند و یک متر هم زیاد می‌آید.

    We caught the train with a few minutes to spare.

    به قطار رسیدیم و چند دقیقه هم اضافه آوردیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spare

    1. adjective extra, reserve
      Synonyms:
      additional backup free superfluous surplus unused unwanted in excess over in reserve leftover emergency more than enough unoccupied odd option supernumerary de trop lagniappe in store supererogatory
      Antonyms:
      necessary
    1. adjective thin; sparse
      Synonyms:
      thin skinny slim slender lean slight scanty scant meager poor lank lanky gaunt scrawny scraggy wiry angular rawboned bony rangy skimpy sparing economical frugal modest stingy exiguous shadow stick stilt
      Antonyms:
      thick fat
    1. verb do or manage without
      Synonyms:
      give allow afford save provide supply bestow grant dispense with relinquish part with skimp scrimp pinch short stint put by scrape salt away
      Antonyms:
      need
    1. verb forgive; have mercy upon
      Synonyms:
      forgive pardon excuse release let off absolve relent be merciful go easy on have mercy upon dispense exempt refrain from be lenient let go pity forbear give a break relieve from bail out save from save bacon get off the hook get out of hock pull out of the fire give quarter to privilege from save neck spring discharge leave

    Collocations

    something to spare

    مازاد (چیزی)، چیز زیادی، اضافه، بیش از نیاز

    spare part

    قطعه‌ی یدکی، ابزار یدکی

    Idioms

    go spare

    (انگلیس - عامیانه) ناراحت شدن، آزرده شدن، عصبانی شدن، کفری شدن

    spare no pains (in doing something)

    (برای انجام دادن کاری) از هیچ‌ چیز مضایقه نکردن، کم نگذاشتن، کوتاهی نکردن، دریغ نکردن

    spare somebody's blushes

    برای احتراز از شرمنده کردن کسی از او تعریف نکردن

    سوال‌های رایج spare

    گذشته‌ی ساده spare چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده spare در زبان انگلیسی spared است.

    شکل سوم spare چی میشه؟

    شکل سوم spare در زبان انگلیسی spared است.

    شکل جمع spare چی میشه؟

    شکل جمع spare در زبان انگلیسی spares است.

    وجه وصفی حال spare چی میشه؟

    وجه وصفی حال spare در زبان انگلیسی sparing است.

    سوم‌شخص مفرد spare چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد spare در زبان انگلیسی spares است.

    صفت تفضیلی spare چی میشه؟

    صفت تفضیلی spare در زبان انگلیسی more spare است.

    صفت عالی spare چی میشه؟

    صفت عالی spare در زبان انگلیسی most spare است.

    ارجاع به لغت spare

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «spare» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spare

    لغات نزدیک spare

    • - spar deck
    • - sparable
    • - spare
    • - spare (someone) the details
    • - spare no pains (in doing something)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.