گذشتهی ساده:
sparedشکل سوم:
sparedسوم شخص مفرد:
sparesوجه وصفی حال:
sparingشکل جمع:
sparesصفت تفضیلی:
more spareصفت عالی:
most spareمازاد (چیزی)، چیز زیادی، اضافه، بیش از نیاز
قطعهی یدکی، ابزار یدکی
(انگلیس - عامیانه) ناراحت شدن، آزرده شدن، عصبانی شدن، کفری شدن
spare no pains (in doing something)
(برای انجام دادن کاری) از هیچ چیز مضایقه نکردن، کم نگذاشتن، کوتاهی نکردن، دریغ نکردن
برای احتراز از شرمنده کردن کسی از او تعریف نکردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spare» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spare