گذشتهی ساده:
absolvedشکل سوم:
absolvedسومشخص مفرد:
absolvesوجه وصفی حال:
absolvingبخشیدن (گناه)، آمرزیدن، عفو کردن، کسی را از گناه بری کردن، اعلام بیتقصیری کردن، بریالذمه کردن، کسی را از انجام تعهدی معاف ساختن، پاک کردن، مبرا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «absolve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/absolve