گذشتهی ساده:
releasedشکل سوم:
releasedسومشخص مفرد:
releasesوجه وصفی حال:
releasingشکل جمع:
releasesرها کردن، آزاد کردن، مرخص کردن، منتشر ساختن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
to release a caged bird
پرندهی در قفس را آزاد کردن
They released the prisoners.
زندانیان را آزاد کردند.
The tire releases air.
تایر باد بیرون میدهد.
to release an arrow
پیکان را رها کردن
He asked the general to release him from his promise.
از سپهبد تقاضا کرد که او را از قولی که داده بود معاف کند.
He is waiting for death to release him from his suffering.
منتظر مرگ است که او را از رنج برهاند.
ترخیص، پخش، رهایی، آزادی، استخلاص
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The release of political prisoners was their first condition.
آزادی زندانیان سیاسی شرط اول آنها بود.
the release of the arrow
رها شدن پیکان
The medicine provided him temporary release from pain.
دارو درد او را موقتاً فرو نشاند.
the company's release from any tax obligation
بخشودگی شرکت از هرگونه مشمولیت مالیاتی
the release of gas from the cylinder
رها شدن گاز از سیلندر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «release» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/release