آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ اسفند ۱۴۰۲

    Let Out

    lɛt aʊt lɛt aʊt

    گذشته‌ی ساده:

    let out

    شکل سوم:

    let out

    سوم‌شخص مفرد:

    lets out

    وجه وصفی حال:

    letting out

    معنی let out | جمله با let out

    phrasal verb B2

    گذاشتن که ... برود، اجازه‌ی خروج دادن (به ویژه با باز کردن در بسته‌شده یا قفل‌شده)، آزاد کردن (زندانی و پرنده)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Don't forget to let out the cat in the morning.

    فراموش نکنید که بگذارید گربه در صبح بیرون برود.

    The prisoner was finally let out of jail after serving his sentence.

    این زندانی سرانجام پس از گذراندن دوران محکومیت خود از زندان آزاد شد.

    phrasal verb

    خارج کردن، خالی کردن (باد و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Please be careful not to let out any air from the balloon while tying it.

    لطفا در هنگام بستن بادکنک مراقب باشید که هوا از آن خارج نشود.

    We need to find a way to prevent any leaks that may cause the gas to let out of our balloons prematurely.

    باید راهی برای جلوگیری از هر گونه نشتی که ممکن است باعث خروج زودهنگام گاز از بادکنک ما شود، پیدا کنیم.

    phrasal verb

    پوشاک گشاد کردن (لباس) (با باز کردن درز)، بلند کردن (طول لباس)

    The tailor let out my pants.

    خیاط شلوارم را گشاد کرد.

    I need to let out this skirt before the event tonight.

    باید این دامن را قبل از مراسم امشب گشاد کنم.

    phrasal verb

    انگلیسی آمریکایی تمام شدن (جلسه یا کلاس و غیره)، تعطیل شدن (مدرسه)

    The concert let out at midnight.

    کنسرت نیمه‌شب تمام شد.

    As soon as school lets out, we can head to the park for a picnic.

    به محض اینکه مدرسه تعطیل شد، می‌توانیم برای پیک‌نیک به پارک برویم.

    phrasal verb

    فاش کردن، لو دادن (اطلاعات و غیره)

    She couldn't keep it a secret any longer and finally let out the truth.

    او دیگر نتوانست آن را مخفی نگه دارد و در نهایت حقیقت را فاش کرد.

    The witness was hesitant at first, but eventually let out crucial information.

    شاهد ابتدا مردد بود اما در نهایت اطلاعات مهمی را لو داد.

    phrasal verb

    بیرون دادن (صدا) (سرفه و غیره)

    He let out the hacking cough.

    سرفه‌ی خشک را بیرون می‌داد.

    The dog let out a loud bark.

    سگ با صدای بلند عو عو کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج let out

    گذشته‌ی ساده let out چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده let out در زبان انگلیسی let out است.

    شکل سوم let out چی میشه؟

    شکل سوم let out در زبان انگلیسی let out است.

    وجه وصفی حال let out چی میشه؟

    وجه وصفی حال let out در زبان انگلیسی letting out است.

    سوم‌شخص مفرد let out چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد let out در زبان انگلیسی lets out است.

    ارجاع به لغت let out

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «let out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/let-out

    لغات نزدیک let out

    • - let one's heart rule one's head
    • - let oneself go
    • - let out
    • - let out a cry
    • - let past
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.