فریاد زدن/ جیغ کشیدن/ نعره زدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She let out a cry of pain when she stubbed her toe.
وقتی انگشت پایش به جایی خورد، از درد فریاد زد.
The child let out a cry when he saw the spider.
بچه وقتی عنکبوت را دید جیغ کشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «let out a cry» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/let-out-a-cry