بنابر مقرر، بنابربر وظیفه، بهقدر لازم، بهموقع خود
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The new ambassador was duly received.
سفیر جدید را طبق روال معمول پذیرفتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «duly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/duly