آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Duly

ˈduːli ˈdjuːli

معنی duly | جمله با duly

adverb

بنابر مقرر، بنابربر وظیفه، به‌قدر لازم، به‌موقع خود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The new ambassador was duly received.

سفیر جدید را طبق روال معمول پذیرفتند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد duly

  1. adverb accordingly, properly
    Synonyms:
    appropriately suitably correctly properly rightfully deservedly befittingly decorously punctually on time at the proper time
    Antonyms:
    improperly unsuitably unduly

لغات هم‌خانواده duly

ارجاع به لغت duly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «duly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/duly

لغات نزدیک duly

پیشنهاد بهبود معانی