درست، به طور صحیح، موافق آداب، به طور شایسته، کاملاً، خیلی خوب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The television isn't working properly.
تلویزیون به درستی کار نمیکند.
Allow the meat to thaw properly before cooking it.
قبل از آن که گوشت را بپزی اجازه بده به خوبی آب شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «properly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/properly