صفت تفضیلی:
more fairlyصفت عالی:
most fairlyنسبتاً، به نسبت، تقریباً
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
a fairly hot day
روزی نسبتاً گرم
That movie was fairly entertaining.
آن فیلم نسبتاً سرگرمکننده بود.
کاملاً، به طور کامل، سراسر، تماماً
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was badly wounded before the battle had fairly begun.
پیش از آنکه نبرد کاملاً آغاز شود، سخت زخمی شد.
Her voice fairly trembled.
صدای او کاملاً میلرزید.
The river was fairly alive with crocodiles.
رودخانه پر از سوسمار بود (سوسمار در رودخانه لول میخورد).
منصفانه، بیطرفانه، صادقانه، دادگرانه
He is a teacher who treats all of his students fairly.
او آموزگاری است که با همهی دانشآموزان خود منصفانه رفتار میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fairly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fairly