فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Reasonably

    ˈriːznəbli ˈriːznəbli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more reasonably

    • صفت عالی:

      most reasonably

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    حقیقتا، به طور منطقی، معقولانه، عقلا، با دلیل، حقا، به‌ طور معقول

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - She seems reasonably happy in her new job.
    - حقیقتا در شغل جدیدش خوشحال به نظر می‌رسد.
    - We tried to discuss the matter calmly and reasonably.
    - سعی کردیم به طور منطقی و با آرامش بحث کنیم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد reasonably

    1. adjective in a reasonable manner
      Synonyms:
      sensibly wisely intelligently logically rationally understandably soundly justly fairly honestly plausibly judiciously soberly persuasively plainly agreeably unaffectedly sanely in reason within reason as far as possible in all reason within the bounds of reason as far as could be expected as much as good sense dictates within reasonable limitations within the bounds of possibility with due restraint
    1. adjective to a moderate degree
      Synonyms:
      moderately fairly mildly gently calmly temperately sparingly leniently tolerantly prudently evenly within bounds inexpensively frugally indulgently
    1. adverb to a moderately sufficient extent or degree
      Synonyms:
      fairly moderately somewhat pretty passably middling sensibly sanely jolly
      Antonyms:
      unreasonably

    لغات هم‌خانواده reasonably

    • adverb
      reasonably

    ارجاع به لغت reasonably

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reasonably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reasonably

    لغات نزدیک reasonably

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه