خردمندانه، عاقلانه، از روی عقل، بهنحو سنجیده، با احتیاط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She judiciously chose her words to avoid conflict.
او با احتیاط کلمات خود را برای پیشگیری از درگیری انتخاب کرد.
The committee judiciously allocated funds to essential projects.
این کمیته بهنحو سنجیده بودجه را به پروژههای ضروری اختصاص داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «judiciously» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/judiciously