کودک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بچه، خردسال
  • فونتیک فارسی

    koodak
  • اسم
    ادبی infant, baby, youngster, young, child, tyke, babe, moppet
    • - کودک را در بغل گرفتم.

    • - I took the child in my arms.
    • - مار بزرگی به سوی کودک می‌خزید.

    • - A big snake was crawling toward the baby.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کودک

ارجاع به لغت کودک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کودک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کودک

لغات نزدیک کودک

پیشنهاد بهبود معانی