۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

بچه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / bachche /

child, juvenile, youngster, adolescent, babe, gossoon, infant, wean, kid, baby, tad, tod, todler, brain chavey, callant

کودک

بچه از عهده‌ی این کار برنمی‌آید.

This is beyond the capacity of a child.

مثل بچه رفتار نکن!

Don't act like a child!

اسم
فونتیک فارسی / bachche /

cub, whelp, kid, youngling, suckling, the young of an animal

توله‌ی حیوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

بچه شیر

a lion cub

کودکان یک بچه روباه زخمی پیدا کردند.

The children found an injured fox cub.

اسم
فونتیک فارسی / bachche /

child, offspring

فرزند

اگر من بمیرم بچه‌ام چه می‌شود؟

What will become of my child if I die?

وقتی به سفر کاری می‌رود من از بچه‌اش مراقبت می‌کنم.

I will look after her child when she is on a business trip.

اسم
فونتیک فارسی / bachche /

chap, fellow, belonging to a particular place or group

اهل یا زاده‌ی مکان مشخص

بچه‌ی خیلی خوش‌گذرانی به نظر می‌رسید.

He seemed a very jovial chap.

بچه‌ی بسیار دوست‌داشتنی‌ای بود.

He was an immensely likeable chap.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بچه

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    کبیر
  1. مترادف:
    اندک‌سال خردسال صغیر طفل فرزند کم‌سال کم‌سن کودک نابالغ نارسیده نوباوه نوزاد
    متضاد:
    همکار هم‌شاگردی رفیق

سوال‌های رایج بچه

بچه به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه «بچه» به انگلیسی child است و به فردی اطلاق می‌شود که در مرحله اولیه زندگی خود قرار دارد و هنوز به بلوغ فیزیکی و ذهنی نرسیده است.

بچه‌ها معمولاً از بدو تولد تا سن نوجوانی را شامل می‌شوند، اما سن دقیق تعریف این دوره بسته به فرهنگ و نظام‌های اجتماعی متفاوت است. در بسیاری از جوامع، کودکی به‌عنوان یکی از مراحل حساس و تعیین‌کننده زندگی انسان‌ها به‌شمار می‌آید که در آن رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی فرد اتفاق می‌افتد.

بچه‌ها در این دوره از زندگی در حال یادگیری و رشد هستند. آن‌ها مهارت‌های اولیه مانند صحبت کردن، راه رفتن و ارتباط برقرار کردن با دیگران را می‌آموزند. این دوره، همچنین دوران کشف و تجربه است؛ بچه‌ها به دنیای اطراف خود نگاه می‌کنند، سوالات زیادی می‌پرسند و از طریق بازی و تعامل با محیط خود به یادگیری و حل مشکلات می‌پردازند.

رفتارهای بچه‌ها معمولاً مبتنی بر کنجکاوی و کاوش است، و این ویژگی‌ها باعث می‌شود که این دوران، زمان مناسبی برای آموزش و شکل‌دهی به رفتارها و اعتقادات باشد.

از نظر روانشناسی، دوران کودکی یکی از مهم‌ترین دوره‌های رشد انسان است. در این دوره، شخصیت و ویژگی‌های فردی فرد شکل می‌گیرد و تأثیرات محیطی و اجتماعی می‌تواند تأثیر زیادی بر توسعه کودک داشته باشد. روابط کودک با خانواده، معلمان، همسالان و جامعه به‌طور مستقیم بر رشد اجتماعی و عاطفی او تأثیر می‌گذارد. همچنین، در این دوران، رشد مغزی سریع است و کودکان توانایی‌های یادگیری زیادی دارند.

در دنیای اجتماعی و فرهنگی، بچه‌ها به‌عنوان آینده‌سازان جامعه شناخته می‌شوند. تربیت و آموزش صحیح بچه‌ها نه‌تنها به رشد فردی آن‌ها کمک می‌کند بلکه در نهایت بر رشد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه تأثیرگذار است. بنابراین، فراهم کردن محیطی مناسب و حمایت‌کننده برای رشد سالم بچه‌ها، به‌ویژه در دوران کودکی، برای تضمین آینده‌ای روشن ضروری است.

ارجاع به لغت بچه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بچه

لغات نزدیک بچه

پیشنهاد بهبود معانی