آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بچگی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / bachchegi /

childhood, girlhood, boyhood, babyhood

childhood

girlhood

boyhood

babyhood

کودکی

بچگی خود را در تهران و مشهد گذراند.

He spent his boyhood in Tehran and Mashhad.

بچگی دشوارش او را تبدیل به شخصی سرسخت و مصمم کرد.

His difficult childhood made him a resilient and determined individual.

اسم
فونتیک فارسی / bachchegi /

childishness, childish act, purelity

childishness

childish act

purelity

بی‌تجربگی، رفتار کودکانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

غزل نتوانست بچگی او را تحمل کند و تصمیم گرفت رابطه‌شان را تمام کند.

Ghazal couldn't stand his childishness any longer and decided to end their relationship.

بچگی دوطرفه و ناتوانی در درک دیدگاه یکدیگر

mutual childishness and inability to see each other's perspective

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بچگی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

سوال‌های رایج بچگی

بچگی به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «بچگی» در زبان انگلیسی به childhood ترجمه می‌شود.

«بچگی» به دوره‌ی نخستین زندگی انسان اشاره دارد که معمولاً از تولد تا پایان سن کودکی تعریف می‌شود. این دوره زمانی نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری شخصیت، یادگیری مهارت‌های اجتماعی و شناختی، و رشد جسمانی و روانی فرد ایفا می‌کند. دوران بچگی پر از تجربیات اولیه است که تأثیر عمیقی بر نحوه‌ی نگرش، رفتار و روابط فرد در بزرگسالی دارد. این دوره با بازی، کنجکاوی، یادگیری و کشف جهان پیرامون مشخص می‌شود و اهمیت آن در تربیت و آموزش فرزندان بر هیچ‌کس پوشیده نیست.

در این دوران، کودکان با خانواده، مدرسه و محیط اجتماعی خود تعامل دارند و از طریق این ارتباطات، ارزش‌ها، زبان، فرهنگ و مهارت‌های زندگی را فرا می‌گیرند. بچگی زمانی است که فرد به مرور استقلال و خودآگاهی را تجربه می‌کند و پایه‌های شخصیت و هویت او شکل می‌گیرد. همچنین، احساسات و خاطرات این دوره غالباً عمیق و ماندگار هستند و در بسیاری از مواقع در طول زندگی به آن‌ها بازمی‌گردیم.

از دیدگاه روانشناسی، دوران بچگی به چند مرحله تقسیم می‌شود که هر یک ویژگی‌ها و نیازهای خاص خود را دارند. بازی، تخیل، رشد زبان و تعامل اجتماعی از مهم‌ترین شاخصه‌های این دوره است. والدین، معلمان و مراقبان نقش حیاتی در حمایت، آموزش و هدایت کودک در این مراحل دارند تا بتوانند رشد سالم و متعادل او را تضمین کنند. همچنین، محیط امن و حمایت‌کننده برای بروز استعدادها و توانایی‌های کودک ضروری است.

از منظر فرهنگی، بچگی در جوامع مختلف با سنت‌ها، رسوم و باورهای گوناگون تعریف و تجربه می‌شود. نگاه جامعه به کودکان، حقوق آن‌ها، شیوه‌های تربیت و آموزش متفاوت است و این تفاوت‌ها بر تجربه‌ی دوران بچگی تأثیرگذارند. جشن‌ها، بازی‌ها، قصه‌ها و مناسبت‌های خاص کودکان نمونه‌هایی از این تأثیرات فرهنگی هستند که به تقویت حس تعلق و هویت کودک کمک می‌کنند.

«بچگی» مفهومی است سرشار از معنا و اهمیت که پایه و اساس زندگی انسانی را شکل می‌دهد. این واژه یادآور دوره‌ای از زندگی است که پر از امید، رشد، یادگیری و کشف است و تاثیرات آن تا پایان عمر همراه فرد باقی می‌ماند. توجه به اهمیت بچگی و فراهم آوردن شرایط مناسب برای رشد کودکان، سرمایه‌گذاری در آینده‌ی بهتر و پایدار جامعه است.

ارجاع به لغت بچگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بچگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بچگی

لغات نزدیک بچگی

پیشنهاد بهبود معانی