آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بچگانه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / bachchegaane /

childish, infantile, juvenile, puerile

childish

infantile

juvenile

puerile

بچه‌مانند

رفتار داماد خیلی بچگانه بود.

The groom's behavior was very infantile.

رفتار آن مرد بچگانه بود.

That man's behavior was juvenile.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او چند اظهار نظر بچگانه کرد.

He made a few childish observations.

صفت
فونتیک فارسی / bachchegaane /

children's, baby-

children's

baby-

کودکانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

در اینجا انواع لباس‌های بچگانه به فروش می‌رسد.

All kinds of children's clothes are sold here.

کتاب‌های بچگانه به‌زیبایی تصویرسازی شده بودند.

The children's books were beautifully illustrated.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بچگانه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مربوط به‌کودکان
مترادف:
مناسب کودکان درخور اطفال نسنجیده نپخته ناپخته نامعقول غیرعقلایی

ارجاع به لغت بچگانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بچگانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بچگانه

لغات نزدیک بچگانه

پیشنهاد بهبود معانی