آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

شاکی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / shaaki /

حقوق complainant, suer, plaintiff, complainer, malcontent, beefer, prosecutor, claimant, sorehead, bellyacher

complainant

suer

plaintiff

complainer

malcontent

beefer

prosecutor

claimant

sorehead

bellyacher

دادخواه، عارض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

علی‌رغم نبود شواهد، قاضی مغرضانه به نفع شاکی رأی داد.

The judge ruled partially in the plaintiff's favor, despite the lack of evidence.

هویت شاکی برای محافظت از او محرمانه مانده بود.

The complainant's identity was kept confidential to protect them.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شاکی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
شکایتمند عارض گلایه‌مند گله مند متظلم معترض

ارجاع به لغت شاکی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شاکی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شاکی

لغات نزدیک شاکی

پیشنهاد بهبود معانی