objector, protester, opposer, remonstrant, protestant, griper, grouser
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پلیس چندین معترض را دستگیر کرد.
The police arrested several protesters.
معترضین در مرکز شهر جمع شدند.
The protesters gathered in the city center.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «معترض» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معترض