آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

زباله به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zobaale /

sweepings, rubbish, dirt, trash, garbage, litter, refuse

sweepings

rubbish

dirt

trash

garbage

litter

refuse

آشغال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

دادگاه به او دستور داد که از قرار دادن زباله در خیابان دست بردارد.

The court ordered him to desist from putting his garbage in the street.

این پارک پس از پایان کنسرت پوشیده از زباله شد.

The park was covered in litter after the concert ended.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زباله

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت زباله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زباله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زباله

لغات نزدیک زباله

پیشنهاد بهبود معانی