rubbish, refuse, litter, garbage, trash, offal, swill, waste, junk, sweepings
rubbish
refuse
litter
garbage
trash
offal
swill
waste
junk
sweepings
بعد از مهمانی اتاقها پر از آشغال بود.
After the party, the rooms were full of litter.
اگر در خیابان آشغال بریزید، جریمه خواهید شد.
If you litter the street, you will be fined.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آشغال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آشغال