آخرین به‌روزرسانی:

آشغال به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

زباله

فونتیک فارسی

ashghaal
اسم

rubbish, refuse, litter, garbage, trash, offal, swill, waste, junk, sweepings

بعد از مهمانی اتاق‌ها پر از آشغال بود.

After the party, the rooms were full of litter.

اگر در خیابان آشغال بریزید، جریمه خواهید شد.

If you litter the street, you will be fined.

عامیانه truck

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آشغال

  1. مترادف:
    آخال خاشاک خاکروبه زباله سقط کثافت مزبله
  1. مترادف:
    بدردنخور بنجل
  1. مترادف:
    فاسد منحرف

ارجاع به لغت آشغال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آشغال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آشغال

لغات نزدیک آشغال

پیشنهاد بهبود معانی