آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۴

    خردسال به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم صفت
    فونتیک فارسی / khordsaal /

    young, youngster, infant, child, underage

    young

    youngster

    infant

    child

    underage

    کم‌سن‌وسال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    مادران با کودکان بسیار خردسال

    mothers with very young children

    کتابی برای کودکان خردسال

    a book for small children

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد خردسال

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اسم
    متضاد:
    کهنسال
    مترادف:
    اندک‌سال بچه بچه‌سال صغیر طفل کم‌سال کم‌سن کوچک
    مترادف:
    کودک نابالغ نارسیده نوباوه

    سوال‌های رایج خردسال

    خردسال به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «خردسال» در زبان انگلیسی به toddler یا young child ترجمه می‌شود؛ هرچند بسته به سن دقیق، واژگانی مانند infant (نوزاد) یا preschooler (کودک پیش‌دبستانی) نیز ممکن است به‌کار روند.

    خردسال به کودکی گفته می‌شود که معمولاً در بازه‌ی سنی یک تا پنج سالگی قرار دارد؛ دوره‌ای طلایی و حیاتی در رشد جسمی، شناختی، احساسی و اجتماعی. در این سال‌ها، کودک اولین گام‌های خود را برمی‌دارد، واژه‌های اولیه را یاد می‌گیرد، با دنیای اطراف آشنا می‌شود و به‌تدریج از وابستگی کامل به استقلال نسبی حرکت می‌کند. مغز در این مرحله با سرعتی حیرت‌انگیز رشد می‌کند، به‌طوری‌که تجربیات و محرک‌های محیطی می‌توانند تأثیرات عمیق و ماندگاری بر شخصیت و مهارت‌های آینده‌ی کودک بگذارند.

    رفتار خردسالان ترکیبی‌ست از کنجکاوی بی‌حد، انرژی پایان‌ناپذیر و نوسانات عاطفی. گاهی خندان، گاهی گریون، گاهی خجالتی و لحظه‌ای بعد پرجنب‌وجوش و معاشرتی. زبان بدن، بازی، تقلید و پرسش‌های بی‌پایان، ابزارهایی هستند که کودک از طریق آن‌ها می‌آموزد و ارتباط برقرار می‌کند. بازی، به‌ویژه بازی‌های نمادین و حسی، نقش اساسی در رشد ذهنی و اجتماعی خردسال دارد و در همین سال‌هاست که پایه‌های مهارت‌های زبانی، تعامل با دیگران، و اعتماد به نفس شکل می‌گیرد.

    در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، توجه به دوران خردسالی به‌عنوان یکی از حساس‌ترین دوره‌های رشد انسان بسیار اهمیت دارد. آموزش‌های اولیه، تغذیه مناسب، عشق و توجه والدین و مراقبین، همگی نقشی تعیین‌کننده در سلامت روحی و جسمی کودک دارند. کم‌توجهی یا آسیب در این سنین، گاه می‌تواند آثاری ماندگار بر روان فرد بگذارد و سال‌ها بعد نمود پیدا کند.

    خردسال، با همه‌ی کوچکی‌اش، جهانی بزرگ از نیاز، تخیل و امکان است. در چشمان او دنیا تازه است، بی‌پیش‌داوری، بی‌تعارف، و پر از شگفتی. نگاه کردن به جهان از منظر یک خردسال، گاهی بهترین یادآوری‌ست برای بازگشت به سادگی، صداقت و زیبایی‌های کوچک زندگی.


    خُردسال یا خوردسال - کدام درست است؟

    شکل درست و معیار این واژه «خُردسال» است. «خُردسال» ترکیبی است از «خُرد» به معنای کوچک و «سال» به معنای سن و سال، و به کودکان و افراد کم‌سن‌وسال اشاره دارد؛ مانند: کودکان خُردسال نیاز به مراقبت ویژه دارند.

    نوشتن آن به صورت «خوردسال» نادرست است، زیرا «خورد» شکل گذشته‌ی فعل «خوردن» است و ربطی به معنای «کوچک بودن» ندارد.

    ارجاع به لغت خردسال

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خردسال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خردسال

    لغات نزدیک خردسال

    • - خردخرد
    • - خردسازی
    • - خردسال
    • - خردسال ترین
    • - خردسالانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.