با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

مار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • (جانورشناسی) نوعی خزنده با بدن دراز و باریک
  • فونتیک فارسی

    maar
  • اسم
    جانورشناسی snake
    • - من یک پوست مار پیدا کردم.

    • - I found a snake molt.
    • - چشمان مهره‌مانند مار

    • - the beady eyes of a snake
    • - مار پوست می‌اندازد.

    • - The snake casts its skin.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد مار

ارجاع به لغت مار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مار

لغات نزدیک مار

پیشنهاد بهبود معانی