آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

    مادر به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / maadar /

    mother, mommy, mom, mama, mater, mamma, dam, mammy, ma, parent, matri-

    mother

    mommy

    mom

    mama

    mater

    mamma

    dam

    mammy

    ma

    parent

    matri-

    مامان، ام، ننه، والده

    سعی کردم مادر داغ‌دیده را تسلی بدهم.

    I tried to console the bereaved mother.

    تکرار واژه‌ی «مادر» توسط سرباز درحال مرگ مرا متأثر کرد.

    The dying soldier's repetition of the word "mother" saddened me.

    اسم
    فونتیک فارسی / maadar /

    عامیانه madam, (old) lady

    madam

    lady

    عنوانی برای زنان سال‌خورده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    مادر داستان‌های جالبی درباره‌ی جوانی‌اش تعریف کرد.

    The old lady told fascinating stories about her youth.

    مادر داستان‌های جوانی‌اش را با کودکان به اشتراک گذاشت.

    The madam shared stories of her youth with the children.

    صفت
    فونتیک فارسی / maadar /

    core, basic

    core

    basic

    (صنعت) اصل، ریشه، نخست

    صنایع مادر

    basic industries

    ایده‌ی مادر

    basic idea

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج مادر

    مادر به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «مادر» در زبان انگلیسی به صورت Mother نوشته می‌شود و یکی از عمیق‌ترین، احساسی‌ترین و جهانی‌ترین واژه‌ها در تمام زبان‌ها و فرهنگ‌هاست. مادر نماد مهر، فداکاری و محبت بی‌قید و شرط است. این واژه فقط یک نقش خانوادگی را نشان نمی‌دهد، بلکه بار سنگینی از احساس، خاطره و هویت را در خود دارد.

    در فرهنگ‌های مختلف، مادر جایگاهی ویژه دارد و همواره به عنوان ستون خانواده شناخته می‌شود. در ایران، مادر را با مفاهیمی مانند «فرشته»، «شمع خانه»، یا «قلب تپنده‌ی خانواده» توصیف می‌کنند. بسیاری از ضرب‌المثل‌ها، شعرها و داستان‌های قدیمی، ستایشگر مقام مادر هستند. حتی در ادبیات کلاسیک فارسی، مادر با نمادهایی چون عشق پاک، وفاداری و صبوری تصویر شده است.

    در ادیان مختلف نیز، مادر از جایگاه والایی برخوردار است. در اسلام، بهشت را زیر پای مادران دانسته‌اند. در مسیحیت، چهره‌ی مریم مقدس به عنوان نماد مادرانه‌ای الهی، مورد احترام ویژه قرار دارد. این مفاهیم نشان می‌دهند که مادر نه فقط در نقش تربیتی، بلکه در بُعد معنوی و اخلاقی نیز بسیار اثرگذار است.

    در روان‌شناسی، رابطه‌ی مادر و فرزند از نخستین و مهم‌ترین پیوندهای انسانی شناخته می‌شود. این رابطه بر شخصیت، عزت‌نفس، و احساس امنیت کودک تأثیر مستقیم دارد. حضور مادرانه، چه از نظر جسمی و چه عاطفی، نقش اساسی در رشد و شکل‌گیری احساسات و جهان‌بینی افراد دارد.

    نکته جالب دیگر درباره‌ی مادر، تنوع نقش‌هایی است که در طول زندگی بر عهده می‌گیرد. او در عین حال که پرستار، معلم، دوست، مشاور و گاه قهرمان است، باز هم از خود انتظار بیشتری دارد. مادران اغلب بی‌چشم‌داشت، با عشق و خستگی‌ناپذیر زندگی خود را وقف خانواده می‌کنند.

    مادر تنها یک واژه نیست؛ مفهومی است عمیق که بخش بزرگی از هویت و احساس انسان‌ها را شکل می‌دهد. هر فرد، فارغ از فرهنگ و زبان، با شنیدن نام «مادر» حس خاصی را تجربه می‌کند. احترام به مادر، نشانه‌ی رشد و بلوغ فرهنگی هر جامعه است.

    ارجاع به لغت مادر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مادر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مادر

    لغات نزدیک مادر

    • - مادام که
    • - مادح
    • - مادر
    • - مادر اندر
    • - مادر بودن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.