father, pa, dad, daddy, papa, male parent, patri-, patr-
پدر باید با همهی فرزندانش یکسان رفتار کند.
A father must treat all his children alike.
او سخت زیر بار قرض بود و پدر پولدارش از کمک به او خودداری میکرد.
He was deep in debt and his rich father would not bail him out.
founder, originator
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حضرت محمد پدر دین اسلام بود.
Mohammed was the founder of the Islam religion.
او را «پدر ملت ترکیه» مینامند.
They call him "father of the Turkish nation".
پدر به انگلیسی father ترجمه میشود.
پدر واژهایست آشنا، ریشهدار و پر از لایههای احساسی، فرهنگی و حتی اسطورهای. در سطح ابتدایی، پدر همان کسیست که ما را به دنیا میآورد، نیمی از هستیمان را از او به ارث میبریم و نام خانوادگیمان را، در بسیاری از فرهنگها، مدیون اوییم. اما پدر فقط یک واژه زیستی نیست؛ بلکه مفهومی است پیچیده، چندوجهی، و پر از داستان.
در ذهن بسیاری، پدر یعنی تکیهگاه. کسی که بیصدا و بیادعا تلاش میکند تا سقفی بالای سر خانواده باشد، نانی سر سفره بیاورد و امنیتی در دلها بیفشاند. تصویر سنتی پدر، اغلب با سختکوشی، قاطعیت، اقتدار و گاه سکوتی سنگین همراه است؛ سکوتی که پشت آن، احساسات پنهانی جریان دارد: مهر، نگرانی، و گاهی هم درماندگی. شاید برای همین است که بسیاری از ما در کودکی از مادر احساس نزدیکی بیشتری داریم، اما با گذر زمان، تازه سایه بلند پدر را درمییابیم.
در بسیاری از فرهنگها، پدر نماد نظم و قانون است، ستون خانه، مرز میان بیرون و درون. اما این نقش در جوامع مدرن دگرگون شده. امروز پدر بودن فقط در تأمین معاش یا اقتدار خلاصه نمیشود؛ بلکه به حضور عاطفی، همدلی، مشارکت در تربیت، و همراهی در لحظات کوچک و بزرگ زندگی فرزندان گره خورده است. پدر مدرن میخندد، گریه میکند، اشتباه میکند، و مهمتر از همه، یاد میگیرد که چگونه پدر باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پدر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پدر