آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴

    پدر به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / pedar /

    father, pa, dad, daddy, papa, male parent, patri-, patr-

    father

    pa

    dad

    daddy

    papa

    male parent

    patri-

    patr-

    والد نر، بابا

    پدر باید با همه‌ی فرزندانش یکسان رفتار کند.

    A father must treat all his children alike.

    او سخت زیر بار قرض بود و پدر پول‌دارش از کمک به او خودداری می‌کرد.

    He was deep in debt and his rich father would not bail him out.

    اسم
    فونتیک فارسی / pedar /

    founder, originator

    founder

    originator

    موسس، بنیان‌‌گذار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    حضرت محمد پدر دین اسلام بود.

    Mohammed was the founder of the Islam religion.

    او را «پدر ملت ترکیه» می‌نامند.

    They call him "father of the Turkish nation".

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج پدر

    پدر به انگلیسی چی می‌شه؟

    پدر به انگلیسی father ترجمه می‌شود.

    پدر واژه‌ای‌ست آشنا، ریشه‌دار و پر از لایه‌های احساسی، فرهنگی و حتی اسطوره‌ای. در سطح ابتدایی، پدر همان کسی‌ست که ما را به دنیا می‌آورد، نیمی از هستی‌مان را از او به ارث می‌بریم و نام خانوادگی‌مان را، در بسیاری از فرهنگ‌ها، مدیون اوییم. اما پدر فقط یک واژه زیستی نیست؛ بلکه مفهومی است پیچیده، چندوجهی، و پر از داستان.

    در ذهن بسیاری، پدر یعنی تکیه‌گاه. کسی که بی‌صدا و بی‌ادعا تلاش می‌کند تا سقفی بالای سر خانواده باشد، نانی سر سفره بیاورد و امنیتی در دل‌ها بیفشاند. تصویر سنتی پدر، اغلب با سخت‌کوشی، قاطعیت، اقتدار و گاه سکوتی سنگین همراه است؛ سکوتی که پشت آن، احساسات پنهانی جریان دارد: مهر، نگرانی، و گاهی هم درماندگی. شاید برای همین است که بسیاری از ما در کودکی از مادر احساس نزدیکی بیشتری داریم، اما با گذر زمان، تازه سایه بلند پدر را درمی‌یابیم.

    در بسیاری از فرهنگ‌ها، پدر نماد نظم و قانون است، ستون خانه، مرز میان بیرون و درون. اما این نقش در جوامع مدرن دگرگون شده. امروز پدر بودن فقط در تأمین معاش یا اقتدار خلاصه نمی‌شود؛ بلکه به حضور عاطفی، همدلی، مشارکت در تربیت، و همراهی در لحظات کوچک و بزرگ زندگی فرزندان گره خورده است. پدر مدرن می‌خندد، گریه می‌کند، اشتباه می‌کند، و مهم‌تر از همه، یاد می‌گیرد که چگونه پدر باشد.


    ارجاع به لغت پدر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پدر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پدر

    لغات نزدیک پدر

    • - پدال ماشین خیاطی
    • - پدپود
    • - پدر
    • - پدر اندر
    • - پدر بودن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.