guest, visitor, company, caller, visitant, invitee
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
امشب مهمان داریم.
We are having company tonight.
مهمان پرتوقع
a demanding guest
بشقاب جلو مهمان گذاشتن
to set a dish before a guest
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مهمان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مهمان