host, hostess, stewardess
host
hostess
stewardess
نامهی تشکرآمیزی به میزبان خود نوشت.
He wrote a bread-and-butter letter to his host.
زیادهروی او در تعریف از زیبایی خانم میزبان، شوهرش را عصبانی کرد.
His extravagance in praising the beauty of the hostess angered the host.
زیستشناسی host, xeno-
host
xeno-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کنه میزبان چندین بیماری عفونی است.
The tick is a host for several infectious diseases.
انسانها میتوانند میزبان انواع مختلفی از باکتریها و ویروسها باشند.
Humans can be hosts to various bacteria and viruses.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «میزبان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/میزبان