امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wisely

ˈwaɪzli ˈwaɪzli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more wisely
  • صفت عالی:

    most wisely

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1
عاقلانه، خردمندانه، آگاهانه، هوشمندانه، با آگاهی، با هوشمندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Sarah wisely decided to prioritize her work responsibilities and complete them before socializing with her colleagues.
- سارا عاقلانه تصمیم گرفت مسئولیت‌هایش را در اولویت قرار دهد و قبل از معاشرت با همکارانش آن‌ها را به اتمام برساند.
- The manager wisely delegated tasks to his team members based on their strengths and expertise.
- مدیر با هوشمندی بر اساس توانایی‌ها و تخصص اعضای تیمش وظایف را به آن‌ها محول کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wisely

  1. adverb In a wise manner
    Synonyms:
    sagely
    Antonyms:
    foolishly
  1. adjective
    Synonyms:
    tactfully prudently circumspectly sagaciously shrewdly judiciously discreetly carefully admirably discerningly knowingly reasonably sensibly intelligently
    Antonyms:
    stupidly unthinkingly

ارجاع به لغت wisely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wisely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wisely

لغات نزدیک wisely

پیشنهاد بهبود معانی