فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wisely

ˈwaɪzli ˈwaɪzli

صفت تفضیلی:

more wisely

صفت عالی:

most wisely

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1

عاقلانه، خردمندانه، آگاهانه، هوشمندانه، با آگاهی، با هوشمندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Sarah wisely decided to prioritize her work responsibilities and complete them before socializing with her colleagues.

سارا عاقلانه تصمیم گرفت مسئولیت‌هایش را در اولویت قرار دهد و قبل از معاشرت با همکارانش آن‌ها را به اتمام برساند.

The manager wisely delegated tasks to his team members based on their strengths and expertise.

مدیر با هوشمندی بر اساس توانایی‌ها و تخصص اعضای تیمش وظایف را به آن‌ها محول کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wisely

  1. adverb in a wise manner
    Synonyms:
    sagely
    Antonyms:
    foolishly
  1. adjective
    Synonyms:
    carefully intelligently sensibly reasonably discreetly judiciously shrewdly sagaciously discerningly knowingly prudently tactfully circumspectly admirably
    Antonyms:
    stupidly unthinkingly

ارجاع به لغت wisely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wisely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wisely

لغات نزدیک wisely

پیشنهاد بهبود معانی