صفت تفضیلی:
more wiselyصفت عالی:
most wiselyعاقلانه، خردمندانه، آگاهانه، هوشمندانه، با آگاهی، با هوشمندی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Sarah wisely decided to prioritize her work responsibilities and complete them before socializing with her colleagues.
سارا عاقلانه تصمیم گرفت مسئولیتهایش را در اولویت قرار دهد و قبل از معاشرت با همکارانش آنها را به اتمام برساند.
The manager wisely delegated tasks to his team members based on their strengths and expertise.
مدیر با هوشمندی بر اساس تواناییها و تخصص اعضای تیمش وظایف را به آنها محول کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wisely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wisely