تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- مرتباً توپ را به زمین میزد.
- توپ را به دیوار بزن.
- هواپیماها آتش مسلسل و توپ به کار بردند.
- لولهی توپ
- توپ او بهقدری قانعکننده بود که هیچکس جرات به چالش کشیدن او را نداشت.
- کلید برنده شدن این بود که بدانیم چه زمانی از توپ زدن استفاده کنیم.
- توپ پارچه از قفسه افتاد.
- او برای پروژهی خیاطی خود یک توپ پارچه خرید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «توپ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/توپ