۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

توپ به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

گوی

فونتیک فارسی

toop
اسم
ball

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- مرتباً توپ را به زمین می‌زد.

- He kept bouncing the ball off the floor.

- توپ را به دیوار بزن.

- Throw the ball against the wall.
نوعی جنگ‌افزار

فونتیک فارسی

toop
اسم
cannon, ordinance, gun

- هواپیماها آتش مسلسل و توپ به‌ کار بردند.

- The airplanes used machine guns and cannon fire.

- لوله‌ی توپ

- the barrel of a gun
بلوف در بازی برای وانمود به اینکه بهترین دست در اختیار است

فونتیک فارسی

toop
اسم
to bluff

- توپ او به‌قدری قانع‌کننده بود که هیچ‌کس جرات به چالش کشیدن او را نداشت.

- His to bluff was so convincing that no one dared to challenge him.

- کلید برنده شدن این بود که بدانیم چه زمانی از توپ زدن استفاده کنیم.

- The key to winning was knowing when to use a to bluff.
طاقه

فونتیک فارسی

toop
اسم
bolt

- توپ پارچه از قفسه افتاد.

- A bolt of fabric fell from the shelf.

- او برای پروژه‌ی خیاطی خود یک توپ پارچه خرید.

- She bought a bolt of cloth for her sewing project.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توپ

  1. مترادف:
    گوی لاستیکی
  1. مترادف:
    گلوله
  1. مترادف:
    آتشبار سلاح جنگی جنگ‌افزار سنگین ودور برد
  1. مترادف:
    طاقه
  1. مترادف:
    تشر معاتبه

ارجاع به لغت توپ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توپ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/توپ

لغات نزدیک توپ

پیشنهاد بهبود معانی