با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Reasoning

ˈriːznɪŋ ˈriːznɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reasoned
  • شکل سوم:

    reasoned
  • سوم‌شخص مفرد:

    reasons

معنی‌ها

noun uncountable C2
استدلال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun uncountable
استدلال، دلیل و برهان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reasoning

  1. noun logic, interpretation
    Synonyms: acumen, analysis, apriority, argument, case, cogitation, concluding, corollary, deduction, dialectics, exposition, generalization, hypothesis, illation, induction, inference, interpretation, logistics, premise, proof, proposition, ratiocination, rationale, rationalizing, reason, syllogism, syllogization, thinking, thought, train of thought
    Antonyms: irrationality, nonsense

لغات هم‌خانواده reasoning

ارجاع به لغت reasoning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reasoning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reasoning

لغات نزدیک reasoning

پیشنهاد بهبود معانی