فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Analysis

əˈnælɪsɪs əˈnælɪsɪs

شکل جمع:

analyses

توضیحات:

همچنین می‌توان از analyzation به‌ جای analysis استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

تجزیه، تحلیل، بررسی، پژوهش

in the final analysis

در تحلیل نهایی

the analysis of a chemical compound

تجزیه‌ی یک ترکیب شیمیایی

noun uncountable

روان‌شناسی سلامت روان روان‌کاوی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده
noun countable

ریاضی مشتق و تابع اولیه، آنالیز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد analysis

  1. noun examination and determination
    Synonyms:
    test study search investigation inquiry scrutiny reasoning assay breakdown division separation partition subdivision dissection resolution dissolution
  1. noun statement of results from examination
    Synonyms:
    report finding judgment opinion evaluation summary interpretation study estimation reasoning outline

Collocations

content analysis

تحلیل محتوا، تجزیه‌وتحلیل محتوا

case analysis

(روان شناسی) سرگذشت کاوی، تحلیل وضع

لغات هم‌خانواده analysis

ارجاع به لغت analysis

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «analysis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/analysis

لغات نزدیک analysis

پیشنهاد بهبود معانی