گذشتهی ساده:
studiedشکل سوم:
studiedسومشخص مفرد:
studiesوجه وصفی حال:
studyingشکل جمع:
studiesمطالعه، بررسی، تحصیل، درس، یادگیری، پژوهش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
That subject is still under study.
آن موضوع هنوز تحت مطالعه است.
studying the recent advances in astronomy
بررسی پیشرفتهای اخیر نجوم
scientific studies
پژوهشهای علمی
He left his studies and became a sailor.
تحصیلات خود را رها کرد و ملوان شد.
the study of foreign languages
یادگیری زبانهای خارجی
a careful study of the causes of cancer
بررسی دقیق علل سرطان
اتاق مطالعه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
John's study is next to the dining room.
اتاق مطالعهی جان در کنار اتاق ناهارخوری است.
رشتهی تحصیلی
graduate studies
رشتههای فوقلیسانس
What are your favorite studies?
رشتههای تحصیلی موردعلاقهی شما کداماند؟
تحصیل کردن، مطالعه کردن، درس خواندن، بررسی کردن
We are studying the plays of Shakespeare.
ما داریم نمایشنامههای شکسپیر را مطالعه میکنیم.
Pari studied in England.
پری در انگلیس تحصیل کرد.
Jahangir studied medicine for seven years.
جهانگیر هفت سال پزشکی خواند.
He wants to study mathematics at our university.
او میخواهد در دانشگاه ما ریاضیات بخواند.
We must study the consequences of this event.
ما باید پیامدهای این رویداد را مورد مطالعه قرار بدهیم.
قصد کردن، اندیشه کردن، تفکر کردن، تدبیر کردن، در صدد بودن، تعمق کردن
I am studying on whether I should sell my house.
دارم فکر میکنم که آیا خانهی خود را بفروشم یا نه.
تلاش کردن، کوشیدن، سعی کردن
She studied to appear calm.
سعی کرد آرام به نظر بیاید.
طرحریزی کردن، رسم کردن، کشیدن
(امریکا - عامیانه) دقیقاً مورد مطالعه یا بررسی قرار دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «study» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/study