با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Studied

ˈstʌdid ˈstʌdid
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    studies
  • وجه وصفی حال:

    studying

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سنجیده، حساب‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a studied reply
- پاسخ سنجیده
- The studied approach to problem-solving yielded impressive results.
- رویکرد حساب‌شده برای حل مسئله نتایج چشمگیری به همراه داشت.
adjective
به عمد، عمدی، به قصد، تعمدی
- The room was in studied disarray.
- اتاق به عمد در هم ریخته شده بود.
- The killer's actions seemed studied.
- اقدامات قاتل به نظر عمدی بود.
adjective
عالم، آگاه (شخص)، عالمانه، دانسته، آگاهانه (رفتار و غیره)
- He is a studied linguist, fluent in several languages.
- او زبان‌شناس عالمی است و به چندین زبان مسلط است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد studied

  1. adjective intentional
    Synonyms: advised, affected, aforethought, calculated, conscious, considered, deliberate, designed, examined, gone into, investigated, planned, plotted, premeditated, prepared, prepense, purposeful, reviewed, studious, thought-about, thoughtful, thought-out, thought-through, voluntary, well-considered, willful, willing
    Antonyms: natural, spontaneous, unintentional, unplanned

لغات هم‌خانواده studied

ارجاع به لغت studied

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «studied» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/studied

لغات نزدیک studied

پیشنهاد بهبود معانی