Thoughtful

    ˈθɑːtfl ˈθɔːtfl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more thoughtful

    • صفت عالی:

      most thoughtful

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    متفکر، باملاحظه، بافکر، فکور، اندیشمند، مدبر، متفکرانه، مدبرانه، کسی که به فکر دیگران است

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She was a thoughtful friend who always remembered birthdays.
    - او دوست باملاحظه‌ای بود که همیشه تولدها را به خاطر داشت.
    - Sarah is a very thoughtful person who always considers others' feelings before making a decision.
    - سارا فرد بسیار باملاحظه‌ای است که همیشه پیش از تصمیم‌گیری احساسات دیگران را در نظر می‌گیرد.
    - It was thoughtful of you to come.
    - خیلی لطف کردید تشریف آوردید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد thoughtful

    1. adjective caring, mindful
      Synonyms:
      careful attentive cautious considerate kind concerned sensitive helpful obliging anxious solicitous heedful regardful aware prudent tactful observant observing observative mindful circumspect discreet wary deliberate cooperative friendly polite social neighborly gracious civil kindly unselfish charitable benign astute canny diplomatic well-bred chivalrous gallant well thought-out
      Antonyms:
      careless inconsiderate inattentive heedless uncaring unmindful unthoughtful
    1. adjective contemplative, introspective
      Synonyms:
      thinking reflective pensive introspective analytical reasoning reasonnable intellectual attentive serious logical deliberative rational meditative studious discerning pondering engrossed preoccupied absorbed musing reflecting ruminative calculating deep intent grave keen wise cerebral philosophic levelheaded earnest retrospective farsighted cogitative lost in thought melancholy museful rapt subjective sober wistful
      Antonyms:
      thoughtless stupid idiotic negligent remiss obtuse

    لغات هم‌خانواده thoughtful

    • adjective
      thoughtful

    ارجاع به لغت thoughtful

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «thoughtful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thoughtful

    لغات نزدیک thoughtful

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه