آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Thought

θɒːt θɔːt

شکل جمع:

thoughts

معنی thought | جمله با thought

noun countable uncountable B1

گمان، اندیشه، فکر، نظر، دیدگاه، پندار، عقیده، پنداشت، تأمل، باور، تفکر، خیال

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

He put all his thoughts into words.

همه‌ی افکار خود را به زبان آورد.

He gave up the thought of getting married.

خیال ازدواج کردن را از سرش بیرون کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Humans are capable of thought.

انسان‌ها قادر به تفکر هستند.

good thoughts, good words, good deeds

پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک

modern thoughts on education

اندیشه‌های نوین درباره‌ی آموزش‌و‌پرورش

deep thought

تفکر ژرف

beauty beyond human thought

زیبایی که ماورای اندیشه‌های بشر است

the central thought of this essay

اندیشه‌ی اصلی این مقاله

noun uncountable

توجه جدی، ملاحظه‌ی دقیق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Spare a thought for those less fortunate than you.

به کسانی که از تو بدشانس‌ترند توجه کن.

The hospital is designed with some thought for the needs of the elderly.

بیمارستان را با توجه به نیازهای کهن‌سالان طرح‌ریزی کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Be a thought more careful.

کمی بیشتر دقت کن.

noun uncountable

نیت، قصد، منظور

He did it without thought of personal gain.

بدون نیت سود شخصی آن کار را کرد.

I had no thought of hurting your feelings.

منظورم جریحه‌دار کردن احساسات شما نبود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Didn't you have some thought of going to Yazd?

آیا قصد سفر به یزد را نداشتی؟

گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل think

Everyone thought the meeting went well.

همه فکر کردند که جلسه خوب پیش رفت.

I hadn’t thought of that possibility.

اصلاً به آن احتمال فکر نکرده بودم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

They thought I was joking, but I was serious.

آن‌ها گمان کردند که دارم شوخی می‌کنم، اما جدی بودم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد thought

Collocations

relish the thought

لذت بردن از فکر / با فکر چیزی کیف کردن

give something some thought

در مورد چیزی فکر کردن، به چیزی اندیشیدن

thought occurred to me

فکری به ذهنم رسید، به فکرم خطور کرد

not bear the thought of

تحمل فکر چیزی را نداشتن

face the thought of

با فکر چیزی روبرو شدن، تحمل فکر چیزی را داشتن، کنار آمدن با فکرِ

Idioms

on second thought

پس از تفکر مجدد (درباره‌ی چیزی)

perish the thought!

اصلاً فکرش را هم نکنید!، در فکرش نباش (نباشید)!

the wish is father to the thought

آرزو سرچشمه‌ی اندیشه است

لغات هم‌خانواده thought

سوال‌های رایج thought

شکل جمع thought چی میشه؟

شکل جمع thought در زبان انگلیسی thoughts است.

ارجاع به لغت thought

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thought» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thought

لغات نزدیک thought

پیشنهاد بهبود معانی