گذشتهی ساده:
brainstormedشکل سوم:
brainstormedسومشخص مفرد:
brainstormsوجه وصفی حال:
brainstormingشکل جمع:
brainstormsطغیان روحی، طغیان عاطفی، توفان روحی
(در آمریکا) جرقهی فکری، فکر بکر
رأیافکنی کردن، فکرپرانی کردن، اندیشهگشایی کردن، بارش فکری
Let us brainstorm and find a solution.
بیایید فکرهای خود را روی هم بگذاریم و چارهای بیابیم.
گذشتهی ساده brainstorm در زبان انگلیسی brainstormed است.
شکل سوم brainstorm در زبان انگلیسی brainstormed است.
شکل جمع brainstorm در زبان انگلیسی brainstorms است.
وجه وصفی حال brainstorm در زبان انگلیسی brainstorming است.
سومشخص مفرد brainstorm در زبان انگلیسی brainstorms است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «brainstorm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brainstorm