فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brainstorming

ˈbreɪnˌstɔːrmɪŋ ˈbreɪnstɔːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    brainstormed
  • شکل سوم:

    brainstormed
  • سوم شخص مفرد:

    brainstorms

معنی

  • noun
    رأی‌افکنی، اندیشه‌گشایی، تبادل اندیشه، مشکل‌گشایی گروهی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت brainstorming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainstorming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brainstorming

لغات نزدیک brainstorming

پیشنهاد بهبود معانی