آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Brainwashing

ˈbreɪˌnwɑːʃɪŋ ˈbreɪnwɒʃɪŋ

معنی brainwashing | جمله با brainwashing

noun uncountable

شست‌وشوی مغزی (القای اجباری باور)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Some advertisements use subtle forms of brainwashing to influence consumer choices.

برخی تبلیغات از شکل‌های ظریف شست‌وشوی مغزی برای تأثیر بر انتخاب‌های مصرف‌کننده استفاده می‌کنند.

Some experts argued that the teenagers were victims of systematic brainwashing.

برخی کارشناسان معتقد بودند که نوجوانان، قربانی شست‌وشوی مغزی سیستماتیک شده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brainwashing

  1. noun indoctrination
    Synonyms:
    conditioning persuasion influencing

ارجاع به لغت brainwashing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainwashing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brainwashing

لغات نزدیک brainwashing

پیشنهاد بهبود معانی