فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Brainwashing

ˈbreɪˌnwɑːʃɪŋ ˈbreɪnwɒʃɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    brainwashed
  • شکل سوم:

    brainwashed
  • سوم شخص مفرد:

    brainwashes

معنی

  • noun
    تلقین عقاید و افکارسیاسی و مذهبی و اجتماعی در شخص
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد brainwashing

  1. noun indoctrination
    Synonyms: conditioning, persuasion, influencing

ارجاع به لغت brainwashing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainwashing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brainwashing

لغات نزدیک brainwashing

پیشنهاد بهبود معانی