با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Brainy

ˈbreɪni ˈbreɪni
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    brainier
  • صفت عالی:

    brainiest

معنی

adjective
بافکر، خوش‌فکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brainy

  1. adjective intelligent
    Synonyms: bright, brilliant, clever, intellectual, sapient, smart

ارجاع به لغت brainy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brainy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brainy

لغات نزدیک brainy

پیشنهاد بهبود معانی