صفت تفضیلی:
more cleverصفت عالی:
most cleverباهوش، ناقلا، زرنگ، زیرک، بااستعداد، چابک
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a clever answer
پاسخ زیرکانه
a clever joke
شوخی (بزلهی) رندانه
Betty is as clever as her brother Tom.
بتی مثل برادرش تام باهوش است.
It is obvious that she is very clever.
مشخص است که او خیلی بااستعداد است.
His cleverness was apparent at an early age.
زیرکی او از کودکی آشکار بود.
He would cleverly avoid his creditors.
او با زرنگی از گیر طلبکاران خود فرار میکرد.
a clever book
کتابی که زبردستانه (ماهرانه) نگاشته شده است
(انگلیس - عامیانه - با تداعی منفی) خیلی زرنگ، مرد رند، نیرنگ باز، اهل شیله پیله
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clever» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clever