فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Cleverness
ˈklevərnəs
ˈklevənəs
شکل جمع:
clevernessesمعنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
هوش، استعداد، زرنگی، زیرکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Everyone was impressed by the cleverness of the machine.
هوش ماشین همه را تحت تاثیر قرار داده بود.
Was it that they wished to exhibit their cleverness?
آیا آن‌ها صرفاٌ می‌خواستند نشان دهند که زرنگ‌اند؟
مترادف و متضاد cleverness
-
noun brightness, ingenuitySynonyms:intelligence ability skill brains wit smartness talent aptitude discernment sense sagacity shrewdness quickness sharpness adroitness dexterity gift flair resourcefulness astuteness calculation wisdom canniness quick wit gumptionAntonyms:stupidity foolishness ignorance senselessness naievety
ارجاع به لغت cleverness
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «cleverness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/celeverness