امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dexterity

dekˈsterəti dekˈsterəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
زبردستی، تردستی، سبکدستی، چابکی، چالاکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the dexterity of that violin player
- چیره‌دستی آن نوازنده‌ی ویولن
- He conducted the negotiations with utmost dexterity.
- او مذاکرات را با نهایت زبردستی انجام داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dexterity

  1. noun aptitude, ability
    Synonyms:
    address adroitness aptness art artistry cleverness craft cunning deftness effortlessness expertise expertness facility finesse handiness ingenuity knack know-how mastery neatness nimbleness proficiency readiness skill skillfulness smoothness tact touch
    Antonyms:
    awkwardness clumsiness inability ineptness

ارجاع به لغت dexterity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dexterity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dexterity

لغات نزدیک dexterity

پیشنهاد بهبود معانی