آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Facility

fəˈsɪləti fəˈsɪləti

شکل جمع:

facilities

معنی facility | جمله با facility

noun B1

سهولت، امکان، وسیله، تسهیل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

Julie is learning Spanish with great facility.

جولی به‌آسانی اسپانیایی یاد‌ می‌گیرد.

This hotel offers the latest facilities.

این هتل جدیدترین امکانات را دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

sports facilities

افزارگان ورزشی

A swimming pool is one of the facilities planned for this building.

استخر شنا یکی دیگر از تسهیلاتی است که در این ساختمان پیش‌بینی شده است.

a new facility for outpatient treatment

ساختمان تازه‌ای برای درمان بیماران سرپایی

noun

تردستی، مهارت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The facility with which he plays the piano is astounding.

مهارت او در پیانو زدن شگفت‌انگیز است.

Mehri has a facility for languages.

مهری در (یادگیری) زبان استعداد دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد facility

  1. noun ease; ability
    Synonyms:
    Antonyms:

سوال‌های رایج facility

شکل جمع facility چی میشه؟

شکل جمع facility در زبان انگلیسی facilities است.

ارجاع به لغت facility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «facility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/facility

لغات نزدیک facility

پیشنهاد بهبود معانی