شکل جمع:
facilitiesسهولت، امکان، وسیله، تسهیل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Julie is learning Spanish with great facility.
جولی بهآسانی اسپانیایی یاد میگیرد.
This hotel offers the latest facilities.
این هتل جدیدترین امکانات را دارد.
sports facilities
افزارگان ورزشی
A swimming pool is one of the facilities planned for this building.
استخر شنا یکی دیگر از تسهیلاتی است که در این ساختمان پیشبینی شده است.
a new facility for outpatient treatment
ساختمان تازهای برای درمان بیماران سرپایی
تردستی، مهارت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The facility with which he plays the piano is astounding.
مهارت او در پیانو زدن شگفتانگیز است.
Mehri has a facility for languages.
مهری در (یادگیری) زبان استعداد دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «facility» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/facility